| ||
همین که میــ تونم توی خیالم باهاتــــ حرف بزنم؛ برچسبها:
چند وقت پیش، قرار شد واسش توضیح بدم که چرا واسه داداشش، یه دونه است! حالا قراره اعتراف کنم! بیست و نه ما از خواهر-برادری مون گذشته بود که برای اولین بار صداتو شنیدم[1]! یه مدت گذشت. تا این روزا که همش باروون اومد. وای! صدای تو معجزه است! با باروون قشنگ تر میشه!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ [1] . 19/11/1392 ، حدود ساعت 14 برچسبها: |
||
.: طراحی قالب وبلاگ : قالبفا :. |